مطالب عمومی

ایام رحلت حضرت محمد صلی الله و علیه و آله و شهادت امام حسن علیه السلام

فرارسیدن ایام رحلت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و شهادت امام حسن مجتبی (علیه اسلام) و همچنین شهادت امام رئوف ، امام رضا علیه السلام  را خدمت همه عزیزان و مسلمانان بالاخص هموطنان و کاربران گرامی تسلیت و تعزیت عرض می کنیم.

رحلت

در ادامه بخشی از سیرت حضرت رسول گردآوری شده که از عزیزان دعوت می کنیم حتما مطالب ذیل را مطالعه بفرمایند :

1- و در كتاب ارشاد دیلمى است كه:

رسول خدا (ص) لباس خود را خودش وصله مى‏زد، و كفش خود را خود میدوخت، و گوسفند خود را میدوشید، و با بردگان هم غذا مىیشد،و بر زمین می‏نشست و بر مرکب سوارمیى‏شد و دیگرى را هم پشت سر خود بر آن سوار میكرد، و حیا مانعش نمى‏شد از این كه مایحتاج خود را خودش از بازار تهیه كرده به سوى اهل خانه ‏اش ببرد، به توانگران و فقرا دست میداد و دست خود را نمی كشید تا طرف دست خود را بكشد،به هر كس می‏رسید چه توانگر و چه درویش و چه كوچك و چه بزرگ سلام می داد، و اگر چیزى تعارفش مى كردند آن را تحقیر نمى ‏كرد اگر چه یك خرماى پوسیده بود ، رسول خدا(ص) بسیار خفیف المؤنه و كریم الطبع و خوش معاشرت و خوش رو بود، و بدون این كه ، بخندد همیشه تبسمى بر لب داشت و بدون این كه چهره‏ اش در هم كشیده باشد همیشه اندوهگین به نظر مى‏ رسید، و بدون این كه از خود ذلتى نشان دهد همواره متواضع بود، و بدون این كه اسراف بورزد سخى بود ،بسیار دل نازك و نسبت به همه مسلمانان مهربان بود، هرگز به نوعی که سیر شود غذا نخورد، و هرگز دست طمع به سوى چیزى دراز نكرد. (29)

2- و در كتاب مكارم الاخلاق روایت شده كه:

رسول الله (ص) عادتش این بود كه خود را در آینه ببیند و سر و روى خود را شانه زند و چه بسا این كار را در برابر آب انجام مى‏ داد و گذشته از اهل خانه، خود را براى اصحابش نیز آرایش مى‏داد و مى‏ فرمود : خداوند دوست دارد كه بنده‏اش وقتى براى دیدن برادران از خانه بیرون مى‏رود خود را آماده ساخته؛ آرایش دهد. (30)

3- و در كتاب‏هاى علل و عیون و مجالس به اسنادش از حضرت رضا از پدران بزرگوارش(ع) نقل كرده كه رسول الله (ص) فرمود: من از پنج چیز دست برنمى‏ دارم تا بمیرم:

1ـ روى زمین و با بردگان غذا خوردن. 2ـ بر مرکب ساده سوار شدن. 3 ـ به دست خود بز دوشیدن.  4 ـ لباس پشمینه پوشیدن.  5 ـ و به كودكان سلام كردن .براى این دست برنمى‏ دارم كه امتم نیز بر آن عادت كنند و این خود سنتى شود براى بعد از خودم. (31)

4- و در كتاب مكارم الاخلاق از كتاب نبوت از على (ع) نقل كرده كه فرمود:
هیچ دیده نشد كه رسول خدا(ص) با كسى مصافحه كند و او جلوتر از طرف دست خود را بكشد، بلكه آن قدر دست خود را در دست او نگه می داشت تا او دست آن جناب را رها سازد، و هیچ دیده نشد كه كسى با پر حرفى خود مزاحم آن حضرت شود و او از روى انزجار سكوت كند، بلكه آن قدر حوصله به خرج مى‏داد تا طرف ساكت شود و هیچ دیده نشد كه در پیش روى كسى كه در خدمتش نشسته پاى خود را دراز كند، و هیچ وقت مخیر بین دو چیز نشد مگر این كه آن کاری که دشوارتر بود را اختیار مى‏فرمود، و هیچ وقت در ظلمى كه به او می شد به مقام انتقام در نیامد، مگر این كه محارم خدا هتك شود كه در این صورت خشم مى‏كرد و خشمش هم براى خداى تعالى بود، و هیچ وقت در حال تكیه كردن غذا میل نفرمود تا از دنیا رحلت كرد، و هیچ وقت چیزى از او درخواست نشد كه در جواب بگوید: “نه”، و حاجت هیچ حاجتمندى را رد نكرد بلكه عملا یا به زبان به قدرى كه برایش میسور بود آن را برآورده می ساخت،نمازش در عین تمامیت ازهمه نمازها سبك ‏تر و خطبه ‏اش از همه خطبه‏ ها كوتاهتر بود، و مردم، آن جناب را به بوى خوشى كه از او به مشام مى‏رسید مى‏ شناختند، و وقتى با دیگران بر سر یك سفره مى‏ نشست اولین كسى بود كه شروع به غذا خوردن مى‏ كرد، و آخرین كسى بود كه از غذا دست مى‏ كشید، و همیشه از غذاى جلو خود میل مى‏ فرمود، و وقتى چیزى مى‏ آشامید آشامیدنش با سه نفس بود، و آن را مى‏مكید و مثل پاره‏اى از مردم نمى‏ بلعید، و دست راستش اختصاص داشت براى خوردن و آشامیدن، و جز با دست راست چیزى نمى‏داد و چیزى نمى‏ گرفت، رسول خدا با دست راست كار كردن را در جمیع كارهاى خود دوست مى ‏داشت حتى در لباس پوشیدن و كفش به پا كردن و موى شانه زدنش.

و وقتى دعا مى‏فرمود سه بار تكرار مى ‏كرد، و وقتى تكلم مى‏ فرمود در كلام خود تكرار نداشت و اگر اذن دخول مى‏گرفت سه بار تكرار مى ‏نمود، كلامش همه روشن بود به طورى كه هر شنونده ‏اى آن را مى‏ فهمید، وقتى تكلم مى‏كرد چیزى شبیه نور از بین ثنایایش – دندان های ثنای ایشان – بیرون مى‏ جست، و اگر آن جناب را مى‏ دیدى مى‏ گفتى افلج (35) است و حال آن كه چنین نبود، نگاهش همه به گوشه چشم بود، و هیچ وقت با كسى مطالبى را كه خوش آیند آن كس نبود در میان نمى‏ گذاشت، وقتى راه مى‏ رفت گویى از كوه سرازیر مى‏شد و بارها مى‏ فرمود بهترین شما خوش اخلاق‏ترین شما است، هیچ وقت طعم چیزى را مذمت نمى ‏كرد، و آن را نمى‏ ستود، اهل علم و اصحاب حدیث در حضورش نزاع نمى‏ كردند، و هر دانشمندى كه موفق به درك حضورش شد این معنا را گفت كه من به چشم خود احدى را نه قبل از او  و نه بعد از او نظیر او ندیدم. (36)

5- و در كتاب كافى به سند خود از جمیل بن دراج از ابى عبدالله (ع) نقل كرده كه فرمود : رسول خدا (ص) نگاه‏هاى زیر چشمى خود را در بین اصحابش به طور مساوى تقسیم كرده بود به این معنا كه به تمام آنان به یك جور نظر مى ‏انداخت و همه را به یك چشم مى ‏دید، و نیز فرمود:هیچ اتفاق نیافتاد كه آن جناب پاى خود را در مقابل اصحابش دراز كند ،و اگر مردى با او مصافحه مى‏ كرد دست خود را از دست او بیرون نمى‏ كشید و صبر مى‏كرد تا طرف دست او را رها سازد، از همین جهت وقتى مردم این معنا را فهمیدند هر كس با آن جناب مصافحه مى‏كرد دست خود را مرتباً به طرف خود مى‏كشید تا آن كه از دست آن حضرت جدا مى‏ كرد. (37)

6- و در كتاب مكارم الاخلاق مى‏ گوید، رسول خدا(ص) هر وقت حرف مى‏زد در حرف زدنش تبسم مى‏ كرد. (38)

7-و نیز از یونس شیبانى نقل مى ‏كنند كه گفت امام ابى عبدالله (ع) به من فرمود:
چطور است شوخى كردنتان با یكدیگر؟ عرض كردم خیلى كم است، فرمود چرا با هم شوخى نمى ‏كنید؟ شوخى از خوش اخلاقى است و تو با شوخى مى‏توانى در برادر مسلمانت مسرتى ایجاد كنى،رسول خدا (ص) همواره با اشخاص شوخى مى‏ كرد، و مى‏ خواست تا بدین وسیله آنان را مسرور سازد.(39)

8- و نیز در آن كتاب از ابى القاسم كوفى در كتاب اخلاق خود از امام صادق (ع) روایت كرده كه فرمود: هیچ مؤمنى نیست مگر این كه از شوخى بهره ‏اى دارد، رسول الله (ص) هم با اشخاص شوخى مى‏ كرد، ولى در شوخی هایش جز حق نمى‏ گفت. (40)

9- و در كافى به سند خود از طلحة بن زید از امام ابى عبدالله (ع) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا(ص) بیشتر اوقات رو به قبله مى‏نشست. (42)

10- و در كتاب مكارم مى‏گوید: رسول خدا (ص) رسمش این بود كه وقتى مردم، بچه ‏هاى نو رسیده خود را به عنوان تبرك خدمت آن جناب مى‏ آوردند، آن حضرت براى احترام خانواده آن كودك، وى را در دامن خود مى‏ گذاشت و چه بسا بچه در دامن آن حضرت بول مى‏ كرد و كسانى كه مى ‏دیدند ناراحت شده و سر و صدا راه مى‏ انداختند، آن حضرت نهیبشان مى‏ كرد. و طورى رفتار مى‏ كرد كه خانواده كودك احساس نمى‏ كردند كه آن جناب از بول بچه ‏شان متاذى شد تا در پى كار خود مى ‏شدند، آن وقت برمى‏ خاست و لباس خود را مى‏ شست. (43)

11- و نیز در همان كتاب روایت شده كه رسول خدا(ص) را رسم چنین بود كه اگر سوار بود هیچ وقت نمى‏ گذاشت كسى پیاده همراهیش كند یا او را سوار در ردیف خود مى‏ كرد و یا مى‏ فرمود تو جلوتر برو و در هر جا كه مى‏ گویى، منتظرم باش تا بیایم. (44)

12- و نیز از كتاب اخلاق ابى القاسم كوفى نقل مى‏ كند كه نوشته است : در آثار و اخبار چنین آمده كه رسول خدا(ص) براى خود از احدى انتقام نگرفت، بلكه هر كسى كه آزارش مى ‏كرد عفو مى ‏فرمود.(45)

13- و نیز در مكارم الاخلاق مى‏ نویسد كه رسم رسول خدا(ص) این بود كه اگر كسى از مسلمین را سه روز نمى‏ دید جویاى حالش مى ‏شد، اگر مى‏ گفتند سفر كرده حضرت دعاى خیر براى او مى ‏فرمود، و اگر مى‏ گفتند منزل است به زیارتش مى‏ رفت و اگر مى‏ گفتند مریض است عیادتش مى فرمود.(46)

14- و نیز از انس نقل مى‏ كند كه گفت : من نُه سال خدمتگزارى رسول خدا را كردم و هیچ به یاد ندارم كه در عرض این مدت به من فرموده باشد چرا فلان كار را نكردى، و نیز به یاد ندارم كه در یكى از كارهایم خرده ‏گیرى كرده باشد. (47)

15- و در كتاب احیاء العلوم مى‏گوید انس گفته : به آن خدایى كه رسول الله (ص) را به حق مبعوث كرد، هیچگاه نشد كه مرا در كارى كه كردم و او را خوش نیامد عتاب كرده باشد كه چرا چنین كردى، نه تنها آن جناب مرا مورد عتاب قرار نداد بلكه اگر هم زوجات او مرا ملامت مى‏كردند مى‏ فرمود متعرضش نشوید مقدر چنین بوده است. (48)

16- و نیز از او نقل كرده كه گفت اصحاب خود را همیشه براى احترام و به دست آوردن دلهایشان به كنیه‏ هایشان مى‏ خواند، و اگر هم كسى كنیه نداشت خودش براى او كنیه مى‏ گذاشت. مردم هم او را به كنیه ‏اى كه آن جناب برایش گذاشته بود صدا مى‏زدند. و هم چنین زنان اولاد دار و بى اولاد و حتى بچه ‏ها را كنیه مى‏ گذاشت و بدین وسیله دلهایشان را به دست مى‏آورد. (50)

17- و نیز در آن كتاب است كه رسول خدا(ص) را رسم این بود كه هر كه بر او وارد مى‏ شد تشك خود را زیرش مى‏ گسترانید و اگر شخص وارد مى‏خواست قبول نكند اصرار مى‏ كرد تا بپذیرد. (51)

18- و در كافى به سند خود از عبدالله بن مغیره از كسى كه براى او نقل نموده روایت كرده كه گفت:رسول خدا (ص) وقتى وارد منزلى می شد در نزدیكترین جا، نسبت به محل ورود مى‏نشست. (56)

 

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا